از سوی دیگر راهبردهایی[12] که فرد برای مقابله برمی گزیند، بخشی از نیم رخ آسیب پذیری وی به شمار می رود. به کار بردن راهبردهای نا مناسب در رویارویی با عوامل فشارزا می تواند موجب افزایش مشکلات گردد، در حالی که به کار گیری راهبرد درست مقابله ای می تواند پیامد سود مندی در پی داشته باشد (داعی پور،1378). از سوی دیگر یکی از زیر مجموعه های خود تنظیمی  و استفاده از راهبردهای مقابله ای[13]، که نقش مهمی در خیلی از کارکردها و دانشها دارد فراشناخت[14] است. به عبارت ساده تر فراشناخت تفکر درباره تفکر یا شناخت خود است. فراشناخت یک مفهوم چند وجهی است که شامل، فرآیندها و استراتژیهایی است که ارزیابی، مراقبت یا کنترل شناختی را به عهده دارند (فلاول[15]،1979؛ موزس و بایرد[16]،1999؛ و[17]،2000).

در این تحقیق به بررسی نقش عوامل شخصیتی، هیجانی و شناختی دخیل در خیانت شویی می پردازیم.

1-2 بیان مسئله

خیانت شویی[18]  موضوعی است که زوج درمانگران به صورت منظم در کارهای بالینیشان با آن مواجه می شوند و می تواند تجربه ای گیج کننده و دردناک برای همه ی کسانی باشد که با آن درگیرند، افزون بر این، خیانت یکی از دلایل عمده ی طلاق و ازهم پاشیدن ازدواج است ( گلاس و رایت[19]، 1997، به نقل از شاکلفورد[20]، 2008).

خیانت شامل برقراری ارتباط جنسی یا عاطفی یک فرد متأهل با جنس مخالف، خارج از چارچوب خانواده (غیر از همسر) است (کاوه،1383).

یکی از مواردی که برای مطالعه و درمان خیانت باید به آن توجه کرد، دیدگاه پست مدرنیسم است. بر اساس این دیدگاه، واقعیت عینی و بیرونی مشخصی وجود ندارد. در واقع، واقعیت بر اساس مرجع قیاس درونی خود افراد تعریف می شود، و به همین دلیل افراد نمی توانند تجربیات ذهنی یکدیگر را به طور کامل درک کنند. با توجه به این دیدگاه، هر زوجی نسبت به خیانت تعریف خاصی دارد  و لذا نمی توان تعریف ثابت و یکسانی از این مفهوم بیان کرد. به عنوان مثال فردی ممکن است عواملی نظیر داشتن مقاربت جنسی، پنهانی بودن رابطه یا داشتن صمیمیت عاطفی همسرش با جنس مخالف را خیانت تلقی کند ( هرتلین و پایرسی[21]، 2005)، در صورتی که ممکن است از نظر یک فرد دیگر، چنین مواردی خیانت محسوب نشود. بنا بر این هر زوجی بنا به نوع تعهدات و محدودیت هایی که در رابطه خویش با یکدیگر توافق کرده اند نگرش خاصی نسبت به خیانت دارند، و به همین دلیل این مفهوم در طی سالیان مختلف، تعاریف گوناگونی به خود گرفته است ( زولا[22]،2007). اما یکی از جنبه های مشترک در همه این تعاریف پنهانی بودن یا مخفیانه بودن چنین روابطی در میان زوجین است (ویتی[23]،2003).

عوامل شخصیتی نظیر سطح پایین وظیفه شناسی[24] (آویرام و آمیچای-هامبورگر[25]، 2005)، سطح بالای خودشیفتگی (آویرام و همکاران،2005؛ اتکینز[26] و همکاران،2001) روان پریشی، عوامل محیطی و فرهنگی (خدمتگذار و همکاران، 1387) سبک دلبستگی افراد (آندروود[27]،2005) و عوامل بین فردی نظیر تعت شویی ( آویرام و همکاران،2005؛ دوکان-مورگان و دوکان[28]،2007) ناسازگاری[29] جنسی و فقدان رضایت جنسی، داشتن علایق جنسی زیاد یکی از طرفین در رابطه شویی، داشتن تمایلات جنسی متفاوت در رابطه شویی یا فقدان تمایلات جنسی یکی از طرفین (دوکان- مورگان و دوکان،2007)، سوء مصرف مواد، الکل و دارو توسط یکی از زوج ها، عوامل جمعیت شناختی، خصوصا جنسیت (آویرام و همکاران،2005) میزان تمایز یافتگی زوجین (هرتلین و پایرسی،2005) فقدان صمیمیت بین زوجین (شاو[30]،1997) و نیز فقدان مهارت های کلامی و حل مسئله در میان آن ها ( یانگ[31] و همکاران،2000). همچنین افرادی که فرصت های مالی و شغلی مناسب تری دارند میزان ارتکاب روابط فراشویی در آن ها بیشتر است (اتکینز و همکاران،2001). پژوهش ها نشان داده است که احتمال بروز روابط فراشویی در میان افرادی بیشتر است که در سنین پایین ازدواج کرده اند، خصوصا کسانی که در سن 16 سالگی یا قبل از آن ازدواج کرده اند. از طرف دیگر بین اعتقاد زوج ها به اصول مذهبی و بروز خیانت در آن ها رابطه وجود دارد. احتمال بروز خیانت در زوج های پای بند به اصول مذهبی کمتر است (آلج[32]،2009). بین سابقه طلاق در افراد و میزان خیانت در آنها رابطه وجود دارد . احتمال بروز خیانت در افرادی که سابقه طلاق دارند بیشتر است (خدمتگذار و همکاران،1387). پژوهش ها نشان داده است که افراد دارای سبک دلبستگی نا ایمن تعهد کمتری نسبت به زندگی شویی خود دارند و در این میان، روابط فراشویی بیشتر در میان افراد دارای سبک دلبستگی اجتنابی دیده شده است (سهرابی و رسولی، 1387).

تحقیقات انجام شده در رابطه با خیانت حاکی از آن است که دلایل متعددی را می توان برای اقدام افراد به چنین کاری برشمرد، از جمله نیتی در ارتباط فعلی، تمایل و اشتیاق برای تنوع یا هیجان جنسی، انتقام، خشم یا حسادت، احساس عدم امنیت یا نا مطمئن بودن در مورد رابطه، همنشینی و صمیمیت، بلوغ نایافتگی و کمبود تعهد، علاقه مفرط برای برقراری رابطه عاشقانه با فرد خارج از رابطه شویی، نیتی جنسی، افزایش عزت نفس، ناتوانی در کنترل وسوسه ها، در دسترس نبودن همسر و مصرف دارو یا الکل(بانک،1980; دریگوتاس و همکاران، 1999; فلدمن و کافمن، 1999; فلدمن و همکاران، 2000; گلاس و رایت،1988; روسکو و همکاران،1988)علاوه بر دلایل مذکور، ادبیات موجود در رابطه با انگیزه های ارتکاب به خیانت متغیرهای دیگری را نیز منجمله سن، تحصیلات، وجود فرصت ها، طول مدت رابطه، تاریخچه طلاق، مذهبی بودن، رضایت از رابطه و ویژگیها و عوامل شخصیتی و شناختی را نیز در این زمینه موثر دانسته اند (اتکینز و همکاران،2001; گریلی،1994)

عوامل شخصیتی و شناختی نقش عمده ای را در بسیاری از زمینه های زندگی ایفا میکند (لارسن و باس،2000) . درمانگران و نیز عموم مردم، عوامل شخصیتی را یکی از عوامل سببی اهتمام افراد به خیانت می دانند (باس و شکلفرد، 1997).

از سوی دیگر رویکردهای روانی- فیزیولوژیک به شخصیت پیشرفت به سزایی در سالهای اخیر داشته اند. در این زمینه نظریه حساسیت به پاداش جفری گری [33]یکی از تاثیر گذارترین مدل های زیست شناختی شخصیت محسوب میشود( کوپر[34] و همکاران،2007). گری( 1982) در نظریه خود سه نظام مغزی- رفتاری را معرفی می کند. این نظام ها عبارتند از: نظام بازداری رفتاری[35] (BIS)، و نظام فعال ساز رفتاری[36] (BAS) و نظام ستیز- گریز[37] (FFS). نظام های بازداری  رفتاری و فعال ساز رفتاری مبتنی بر حساسیت  افراد به پاداش و تنبیه هستند (فالا[38]،رین[39]، پسونن[40]،هینونن[41]،هوی[42]، اریکسون [43]و همکاران،2009). نظام بازداری رفتاری (BIS) به محرک های جدید، محرک های ترس ذاتی  و محرک های آزارنده شرطی با برون شدهای توقف رفتار، اجتناب منفعل، افزایش بر انگیختگی و افزایش توجه پاسخ می دهد.  نظام فعال ساز رفتاری (BAS) به محرک های غیر شرطی و شرطی خوشایند با برون شدهای اجتناب فعال و مجاورت فضایی- زمانی به این محرک ها پاسخ می دهد. نظام ستیز/ گریز به محرک های آزارنده غیر شرطی با برون شدهای گریز و پرخاشگری دفاعی پاسخ می دهد(فروزش یکتا،آزاد فلاح،نجفی،1381). در تجدید نظر نهایی این نظریه، گری و مک ناتان نظام ستیز/ گریز(FFS) را به نظام ستیز/گریز/ انجماد[44] (FFFS) تغییر نام دادند. آنها معتقدند که این نظام  مسئول واکنشهای واسطه گری به تمام محرک های آزارنده، شرطی و غیر شرطی، همچنین مسئول رفتارهای فرار و اجتناب است، که هیجان ترس را به دنبال دارد(کر[45]،پرکینز[46]،2006). پایه های نورو آناتومی سیستم(BIS)که فعالیت زیاد آن با تجربه اضطراب مرتبط  می باشد( کر،2004) در قشر اربیتو فرونتال[47]، دستگاه سپتو هیپو کمپی[48] (SHS) و مدار پاپز قرار دارد ( هویگ،هاگمان[49]،سیفرت[50]، نیومن [51]و بارتوسک[52]، 2006). پایه های نورو آناتومی سیستم (BAS)از  لحاظ ساختاری با مسیرهای مغزی دو پامینرژیک و مدارهای کورتیکو استریاتو-پالیدو-تالامیک[53] (CSPT) مرتبط می باشد (فاولس[54]،1980) در قشر پره فرونتال،آمیگدال و هسته های قاعده ای قرار دارد(هویگ[55] و همکاران،2006). سومین سیستم یعنی(FFS) از نظر ساختاری با آمیگدال و هیپو تالاموس مرتبط می باشد. فعالیت زیاد این سیستم با پسیکوز گرایی ارتباط دارد (کر،پیکرینگ[56] و گری، 1995؛ کر،2004). در این تحقیق فقط به سیستم های بازداری و فعال ساز رفتاری پرداخته خواهد شد.

گری پیشنهاد می کند که تفاوت در فعالیت BIS و BASموجب ایجاد  ابعاد شخصیت به نام اضطراب، روانرنجور خویی و عاطفه منفی (مرتبط با کارکردBIS) و تکانشگری، برونگرایی و عاطفه مثبت ( مرتبط با فعالیت BAS) می شود که مستقل از همدیگر هستند. به طوری که پژوهش های مختلف نیز این موضوع را تایید می کنند (کاسراس[57]،آویلا[58]، توروبیا[59]،2003؛جرم[60]، کریستنسن[61]،هندرسون[62]،جاکوب[63]، رودگرز[64]، 1999). نظام فعال ساز رفتاری از جهتی با امید و تسکین در ارتباط است.همچنین این نظام فرد را به مقابله و تلاش در جهت رفع موانع و جستجوی اهداف مطلوب سوق می دهد. اما غلبه و حساسیت زیاد BIS فرد را بیشتر به درماندگی و افسردگی سوق می دهد(پور محمد رضای تجریشی،میرزمانی بافقی،1386).

شناخت عبارت است از جریانهای فکری ، یادگیری، نحوه سازماندهی، ذخیره سازی و به کار گیری اطلاعات (سیف،1376).

فلاول[65] نخستین کسی بود که در سال 1979 اصطلاح فراشناخت را مطرح کرد. به نظر فلاول (1987،1979) فراشناخت هم شامل فرآیندهای شناختی و هم شامل تجارب یا تنظیم شناختی است.دانش فراشناختی به اکتساب دانش پیرامون فرآیندهای شناختی و دانش درباره استفاده  از فرآیندهای کنترل شناختی اشاره 

دارد(وست وود[66]،1993;به نقل از لوینگ استون ، 1997).

فراشناخت به آگاهی در مورد باورها و ارزیابی در مورد شناخت، همچنین تنظیم و آگاهی از شناخت مداوم اشاره دارد. فراشناخت را می توان به سه حیطه دانش، تجربه و راهبرد تقسیم کرد.

تجربه های فراشناختی[67] شامل ارزیابی و احساسهای موقعیتی هستند که افراد درباره وضعیت روانی خود دارند. راهبردهای فراشناختی[68]، پاسخ هایی هستند که برای کنترل و تغییر تفکر به کار گرفته می شوند و در خدمت خود تنظیمی هیجانی و شناختی می باشند. دانش فراشناختی[69] به باورها و نظریه هایی که افراد درباره تفکر دارند اطلاق می شود.

باورهای فراشناختی به دو نوع مثبت و منفی تقسیم می شوند. باورهای فراشناختی مثبت به فواید و سودمندیهای درگیر شدن در فعالیت شناختی تشکیل دهنده سندرم شناختی توجهی مربوط می شود. باورهای فراشناختی منفی باورهایی است که به کنترل ناپذیری، معنی، اهمیت و خطرناک بودن افکار و تجربه های شناختی مربوط می شوند (و،2009، ترجمه محمد خانی،1388).

راهبردهای مقابله ای مجموعه ای از تلاش های شناختی و رفتاری فرد است که در جهت تعبیر و تفسیر و اصلاح یک وضعیت تنش زا به کار می رود و منجر به کاهش رنج ناشی از آن می شود . دو راهبرد اصلی مقابله عبارتند از :

1-راهبرد مقابله ای هیجان مدار  که شامل کوشش هایی جهت تنظیم پیامدهای هیجانی واقعه تنش زاست و تعادل عاطفی و هیجانی را از طریق کنترل هیجانات حاصله از موقعیت تنش زا حفظ می کنند و 2-راهبرد مقابله ای مساله مدار شامل اقدامات سازنده فرد در رابطه با شرایط تنش زا است وسعی دارد تا منبع تنیدگی را حذف کرده یا تغییر دهد.

طبق مدل فولکمن و لازاروس[70] (1984)  در فرآیند مقابله، مهارت های شناختی برای حل مشکل مورد استفاده قرار می گیرند . فرد با به کار بستن سبک مقابله کارآمد مسئله مدار از مهارت های شناختی برای حل مساله استفاده می کند بر این اساس راه های مقابله  با مشکل مستقیماً بررسی می شوند و معمولاً با یافتن راه حل های مناسب برای مشکل رضایت روان شناختی حاصل می شود(لازاروس و فولکمن،1984).  پویایی ویژگی مشترک راهبردهای مقابله ای مسئله مدار شناخته شده است (پیرلین و اسکالر[71]،1987) پویایی امکانات لازم برای مقابله فعال با موقعیت استرس زا را در اختیار فرد قرار می دهد. این وضعیت تمام توانایی های بالقوه فرد را برای مقابله مثبت و حل مساله فرا می خواند و احتمال موفقیت وی را افزایش می دهد . بنابراین راهبردهای کارآمد مقابله از طریق افزایش اعتماد به نفس افراد، مهارت های حل مسئله آن ها را بهبود بخشیده و به رضایت بیشتر منجر می شود.

ویژگی دیگر افرادی که از سبک مقابله کارآمد مساله مدار استفاده می کنند، سطح تنش پایین است  (پیرلین و اسکالر،1987) پایین بودن سطح تنش هیجانی باعث می شود که فرد در سایه آرامش روانی بهتر بتواند از مهارت های شناختی و پویایی برای مقابله با مشکل استفاده کند و در نتیجه به رضایت بیشتری دست یابد . از طرف دیگر انکار و انفعال دو ویژگی کسانی است که از سبک مقابله ناکارآمد هیجان مداری  استفاده می کنند (پیرلین و اسکالر،1987) انکار موقعیت استرس زا به رفتار اجتنابی و انفعال در مقابله با موقعیت استرس زا و ناتوانی در به کارگیری توانمندی ها ی بالقوه و ابتکار عمل فرد منجر می شود . با این سبک مقابله مشکل پیش آمده لاینحل می ماند و در نتیجه نیتی افزایش می یابد . ویژگی های انکار و انفعال و پیامدهای آن ها در مقابله ناکارآمد هیجانی با موقعیت استرس زا از طریق کاهش اعتماد به نفس فرد نیز بر مشکلات و نیتی ها می افزاید( غضنفری و قدم پور،1387).

مسئله روابط فراشویی طی چند سال اخیر به یکی از معضلات اجتماعی تبدیل شده است. معضلی که در اغلب موارد مخفی مانده و گاهی افشای آن باعث ارتکاب یک جنایت می شود.

دکتر لیلا بهنام – روانشناس بالینی- در این باره می گوید: نتایج تحقیقی که در 15 استان کشور انجام شده نشان می دهد خیانت علت 67 درصد قتل مردان از سوی همسرانشان بوده است. 33 درصد مردان هم با واکنش در برابر خشونت، حمله ناگهانی و تهدید از سوی همسر خود مواجه بوده اند. تاثیری که به وسیله خیانت به وجود می آید به طور چشمگیری روابط را ویران می سازد. تاثیر خیانت بر هر دو زوج احساس گناه، بی وفایی، از بین رفتن اعتماد، از دست دادن هویت، خشم، استرس و بی قراری است.
به گفته معاون توانبخشی سازمان دفاع از قربانیان خشونت، فهم دلایل روابط فرا شویی و فاکتورهای تاثیرگذار در آن اهمیت شاخصی در پیشگیری از وقوع و شیوع آن در جامعه دارد. عوامل متعدد فردی- شخصیتی، اجتماعی- ارتباطی و خانوادگی در بروز روابط فرا شویی سهم دارد(دانشگاه نیوز، اینترنت www.daneshgahnews.com ).

و از آنجا که خیانت یک شبه اتفاق نمی افتد بلکه طی مراحل و فرایندهای روی می دهد که شناخت آن ها می تواند به پیشگیری و درمان بی وفایی کمک کند (خدمتگذار،1387) ، به نظر می رسد که بررسی و تحقیق در این حوزه یکی از مومات جامعه امروز باشد.

لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی نظامهای مغزی / رفتاری ، باورهای فراشناختی وراهبردهای مقابله ای در افراد مبتلا به خیانت شویی می باشد.

 

1-3اهداف تحقیق:

هدف اصلی این مطالعه، بررسی نظامهای مغزی / رفتاری، باورهای فراشناختی و راهبردهای مقابله ای در افراد مبتلا به خیانت می باشد.

هدف مهم از توصیف این محدودیت ها و نواقص تهیه نیمرخی از بررسی های لازم در مشاوره های پیش از ازدواج و مشاوره های زوج درمانی می باشد.

هدف از آگاهی از میزان فعالیتهای مغزی/ رفتاری و همچنین شناختن باورهای شناختی و راهبردهای مقابله ای در افراد مبتلا به خیانت شویی تهیه مقدمه ای نظری برای آموزش و تقویت کارکردهای مختل در این افراد برای مستحکم تر کردن نظام خانواده می باشد.


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها